تویی که کریمی…تویی که امامی../
…چه پیش آمده
اینچنین تشنه کامی؟
عطش…آتش زهر
و کوبیدن دف…/ …توانی نمانده
که گویی کلامی
بگو
همسرت لحظه ای طاقت آرد / که مهمان این خانه ((یک)) صبح و شامی
شهادت،
تو را خواند و میزبانت…/ …شود بام
خانه…که خورشید بامی
درین
تشنگی، فاطمه (س) شاهد توست / برین(براین) لحظه های تو از ما سلامی
رساتر
زنام تو مدحی نیابم / امام ((جواد)) ی، چه نامی…چه نامی.